خانه عناوین مطالب تماس با من

دفتر خاطرات رزمندگان شهرستان بهاباد یزد

khaterat12.blogsky.com

دفتر خاطرات رزمندگان شهرستان بهاباد یزد

khaterat12.blogsky.com

درباره من

mashhassan.blogsky.com -------- هَذا الّذی تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطأتَهُ ادامه...

پیوندها

  • تصاویر شهدا و رزمندگان بهابادی
  • دانلود صوتی ایام فاطمیه
  • منتظران بهاباد
  • مش حسن آباد
  • خاطرات ما در ایتا
  • مش حسن در ایتا
  • اصغر غلامی در ایتا
  • تارنمای خاطرات و نصاویر رزمندگان بهابادی
  • سایتهای من
  • خاطرات رزمندگان یزدی
  • خاطرات احمد خواستار
  • هیأت منتظران در ایتا

دسته‌ها

  • عباس تیموری 6
  • اصغر غلامی 7
  • حاج محمد علی شیخ زاده 2
  • حاج حسین حدادزاده 13
  • حاج باباحسن قاسمی 1
  • حسین عبد اللهیان 1
  • حاج حسین ایمانی 1
  • علی اکبر قربانی 1
  • اصغر بمانی 2
  • حسین برهانی 2
  • حجت الاسلام محمد اقبال 4
  • حسین عبداللهیان {علی} 9
  • شهدای بنیز و بشکان 1
  • دکترعبدالحمیدرضوی 1
  • علیمحمددهقان 1
  • حسن قاسمی کویجانی 3
  • اصغر ابراهیمی پور 1

ابر برچسب

حاج حسین عبداللهیان{علی} حاج حسین حدادزاده عباس تیموری اصغر غلامی خاطره خاطرات رزمندگان بهابادی حسن قاسمی کویجانی رزمندگان بنیز محمد ابراهیمی بشکانی حاج اصغر بمانی حاج محمد علی شیخ زاده حسین برهانی محمد مهدی اقبال خاطرات رزمندگان بهاباد یزد

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • شهید حسین دهقان
  • به یاد شهید عباس دهقان
  • عملیات بیت‌المقدس ۴
  • یادی از شهید جعفر زاده
  • بابا غلام
  • شب سوم عملیات بدر
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • A

بایگانی

  • شهریور 1404 1
  • فروردین 1404 3
  • اسفند 1403 12
  • دی 1403 4
  • آذر 1403 24
  • آبان 1403 32

جستجو


آمار : 7358 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • h_h_z4 پنج‌شنبه 24 آبان 1403 15:46
    حاج حسین حدادزاده ------------ قصه گرده رش ۴ بیاد مرحوم عباس محمدی نیا نگهبانی و بودن در شرایط آب و هوایی گرده رش طاقت فرسا بود. چند صباحی با طبیعت دست و پنجه نرم می کردیم که حاج حسین لطفیانی فرمانده گردان دلش به رحم آمده بود و عباس را از موقعیت انتظار فرستاده بود در پاسبخشی کمکم کنه. قرار شد تا ساعت ۱۲شب من پاسبخش...
  • h_h_z3 چهارشنبه 23 آبان 1403 15:44
    با سلام و احترام. حاج حسین حداد زاده ----------- (گرده رش ۳) یه شب نمی دانم چرا ؟! با مرحوم عباس محمدی نیا رفتیم سنگر کمین سمت قبله گرده رش . جنازه های عراقی‌ها فت و فراوان ریخته بود رو زمین و بدلیل سردی بیش از حد هوا انگار تو سرد خونه بودند صحیح و سالم .شام را هم که چلو کوبیده بود هموجا صرف کردیم. وسط شام خوردن بود...
  • h_h_imani چهارشنبه 23 آبان 1403 12:34
    سلام: حاج حسین ایمانی -------------- زمستان سال۶۶اعزام شدیم کردستان مقرمان سقزتوی یه گاوداری بود.فرمانده گردان آقای عباس برهانی وگروهان آقای اقبال بودند.هوابسیارسردکه شبهاتا۱۷ و۲۰درجه زیرصفرمیرسید.توسوله های که مامیخوابیدیم.چندتاازاین بخاریهای پلارگردبزرگ گذاشته بود،یه شب برای اینکه یه کارخیری هم ماکرده باشیم چون...
  • ( قصه های گرده رش )۲ سه‌شنبه 22 آبان 1403 07:53
    باسلام و احترام. حاج حسین حدادزاده ( قصه های گرده رش )۲ این قصه را هنوز فرماندهان گردان الحدید هم نمی دانند . (احمد آقای خواستار و فرماندهان دیگری که از الحدید احتمالا تو گروه هستند مواخذه نفرمایند .) یه شب از بس هوا سرد و تاریک وبرفی بود همرزمانی که نوبت نگهبانیشان بود حاضر نمی شدند برن(بروند) سنگر کمین . هر چه اصرار...
  • a_a_ghorbani3 سه‌شنبه 22 آبان 1403 07:02
    سلام و درود علی اکبر قربانی --------- اولین بار در جبهه شب عید فطر بود سال ۱۳۶۱ سومین مرحله از عملیات رمضان رمز عملیات یا مهدی ادرکنی فرمانده گردان شهید گرامی عزیز حدود ۲۰ نفر از جوانان بهابادی من کمک آرپی جی زن بودم ۷ موشک آرپی جی کوله امدادگر یک قبضه اسلحه کلاش جیب خشاب ۴ عدد خشاب ۲ عدد نارنجک مسیر عملیات منطقه کوشک...
  • a_a_ghorbani1 سه‌شنبه 22 آبان 1403 06:32
    سلام و درود بر همه ایثارگران علی اکبر قربانی ------------ آخرین خاطرات شهید حبیب بن مظاهر زمان حاج شیخ علی دهقان شب عملیات بود آخرین مرحله عملیات رمضان ۲ شب بعد از عید فطر چند نفر از این رزمندگان از بر و بجه های بهاباد بودیم حاج علی دهقان حسین دهقانزاده دکتر موحدین حقیر علی اکبر قربانی شهید خدابخش کارگر و جناب غفوری...
  • h_a_a دوشنبه 21 آبان 1403 16:07
    ----------------- https://s32.picofile.com/file/8480466334/IMG_20241111_154830_560.jpg ====================
  • شهید محمدابراهیم جعفرزاده دوشنبه 21 آبان 1403 08:59
    باسلام وارادت. عباس تیموری -------------- چند روز بعد از عملیات بدر بعد از عیدنوروز استراحت و پایانی دادن به بچه ها. فکرکنم یکی اتوبوس بودیم از سمت اصفهان مسیربرگشت بود به یکی از بیمارستانهای اصفهان برای عیادت مجروحین رفتیم رزمندگان یزد تعدادشان زیاد بود از جمله عیادت همکلاسی اقای حسن ملکپور رفتیم .حسن گفت خیلی وقته...
  • h_haddad_zadeh1 دوشنبه 21 آبان 1403 07:49
    باسلام و احترام. حاج حسین حدادزاده زمستان 66 کوه گرده رش. ماووت عراق. ========== هوا ابری تیره. بسیار تاریک و سرد. سنگر کمین حدود دو کیلومتر شاید بیشتر تا سنگر اجتماعی فاصله دارد . پاسبخش راه می‌افتد رزمنده گوشه اورکت پاسبخش را میگیرد رزمنده دوم باید اورکت نفر جلویی را بگیرد . حرکت می کنند بسوی سنگر کمین اما هیچ‌یک...
  • yalda یکشنبه 20 آبان 1403 18:04
    =============== https://s32.picofile.com/file/8480444192/k_yalda.jpg =========== https://s32.picofile.com/file/8480444368/2shahid_z_a.jpg ============ https://s32.picofile.com/file/8480444418/p_z.jpg ============ https://s32.picofile.com/file/8480444468/s_j_r.jpg ===========...
  • baba_hassan یکشنبه 20 آبان 1403 15:38
    با سلام خاطرات اینجانب حسن قاسمی (باباحسن) از اولین روزها و ماه های جنگ تحمیلی که شروع شد. تجاوز سراسری ارتش رژیم عراق به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور سال 1359 در زمانی که تازه انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسیده بود و نیرو های مردمی و انقلابی با حوادث داخلی درگیر بودند، از غرب کشور برای جنگ نیاز به...
  • حاج حسین حدادزاده در کردستان یکشنبه 20 آبان 1403 15:29
    با سلام و احترام. حاج حسین حداد زاده =========== شنیده بودم ضد انقلاب های کردستان اعم از کومله و دمکرات رفتارهای عجیب ضد انسانی با اسرای خود دارند . مثلا پاسداری جلوی عروس سر بریده اند یا بچه ها را مثله می کنند یعنی اعضای بدنشان را می برند . فرمانده گفت بیا بریم بیمارستان بوکان سه تا شهید آوردند ببینیم. کشوی سردخانه...
  • a شنبه 19 آبان 1403 06:16
    =========== https://s32.picofile.com/file/8480361426/20241106_224955.jpg =================
  • برف جمعه 18 آبان 1403 07:29
    باسلام وارادت. عباس تیموری شبیه این خاطره {خاطره حاج حسین} برایم اتفاق افتاد منطقه گرده رش زمستان ۶۶ سه تا تپه بود فاصله تاعراقیها نزدیک فقط غروب هوا که تاریک میشد بچه ها به سنگر کمین میرفتن ۲ ساعت نگهبانی در هوای کردستان در برف وبوران زمان دانشجویی بود اکثرا همکلاسی ها بودن یه شب که از نیمه گذشته بود رفتم نگهبان بعدی...
  • badr پنج‌شنبه 17 آبان 1403 08:55
    عباس تیموری ----------- ۲۲ اسفند ۶۳ عصرچهارشنبه بودحدودساعت5 سوار قایق شدیم از آبراهها ولابلای نیزارها گذشتیم پرندگان زیبا و رنگارنگی روی نی ها به تماشای بچه ها نشسته وآنها را بدرقه می کردن هوا کم کم داشت تاریک می شد در سه راه وچهار راههای آبرراه فانوسها بجای چراغ راهنما راهنمای سکانچی بودن.نمیشدوضوساخت خلاصه نماز...
  • اعزام نیرو به جبهه پنج‌شنبه 17 آبان 1403 08:42
    عباس تیموری ------------- باسلام. یکی ازتاریخهای اعزام نیرو بیستم آذرماه بود.ساکم راجمع کردم مادرم متوجه شدن بابغض وگریه از دستم گرفتن خلاصه پیداش کردم گفتم نمیرم. شبانه ساکم را به محمدرضا دادم گفتم کارت نباشه همراتم تو مینی بوس میگیرم صبح اعزام طبق روزهای دیگر کتابهام را برداشتم مثلا دارم میرم مدرسه. مادرم باز بچه...
  • 76
  • 1
  • 2
  • صفحه 3