badr

عباس تیموری

-----------

۲۲   اسفند ۶۳ عصرچهارشنبه بودحدودساعت5 سوار قایق شدیم از آبراهها ولابلای نیزارها گذشتیم پرندگان زیبا و رنگارنگی روی نی ها به تماشای بچه ها نشسته وآنها را بدرقه می کردن هوا کم کم داشت تاریک می شد در سه راه  وچهار راههای آبرراه فانوسها بجای چراغ راهنما

راهنمای سکانچی بودن.نمیشدوضوساخت خلاصه نماز مغرب  نافله وعشا راپشت به قبله خواندیم.
پیشکسوتان نوحه سرایی با بغض داشتن.دهقانی اشکذری قرآن بزرگی دردست داشت

 که زمین نمیگذاشت ودرنورچراغ قوه معانیش رامیخواند

یکی از سخنانش این بود بچه ها ظهرجمعه آینده میهمان آقا اباعبداالله الحسین علیه السلام هستیم
چه دورهمی زیبایی پس از سالها آرزو میشود.
هرچه نزدیکترمیشدیم خمپاره ها بیشترقایق را منحرف میکرد. منورها از دور خودنمایی میکردن.
تیربار دشمن وکالبیرها مانندصدای زنبور گوشمان رانوازش میداد. تیرهای رسام بیشتر  دیده میشد
بچه ها یکدیگر را در آغوش میگرفتن حلالیت می طلبیدن التماس دعا میگفتن.اگرشهیدشدی ماراهم شفاعت کن.دست ماراهم بگیر. خلاصه حدود  یازده شب کنارجاده ای که حدودپنج متربود پیاده شدیدم. همان لحظات اولیه پوتین هاپراز آب شد
شلوار ولباسها خیس وگلی ... آهسته وحالت نیمه خیزحرکت میکردیم درحالی که مسلسلهای دشمن چهچه میزدن منورهای عراقیها دایم روشن بود تا بهتربتوانندبچه ها را هدف بگیرن.صدای گلوله قطع نمیشد اعصاب همه راخورد کرده بود.
اخه عراقیها دوتا جاده داشتن .هواپیما  تانک تی ۷۲ وماشینهای جنگی متفاوتی داشتن تا دندان مصلح. ولی ما هر چه درتصویرمشخصه. کلاش وآرپی جی. نارنجک وخلاصه مین ضدتانک فقط همین. از این سرو صدا نفهمیدیم چگونه سحرشدنمازی خواندیم هوا که کمی روشن شد
لشکرتانکهای عراقی بسمت ما نمایان بود.
توپهای ۱۰۶ میلیمتری مرتب کار میکردن.هرطرف نگاه می کردیم مجروحی غرقه درخون دست بدعا برداشته بود.سمت چپ ما به اندازه یکی از میادین خشکی بود روبریمان جاده عراق. بقیه منطقه آب ونیزار حدود دویست کیلومتر.انواع ماهی ومرغابی های رنگارنگ در نیزار چندمتری خشکی دیده میشد.فرمانده گروهان حزب الله اصغرباقری هم موج اورکتش رابرده بود هم ترکش پایش راشکافته بود.دراین پاسگاه سه تیپ ولشکر سه شب واردعمل شده بودن.
تیپ امام حسن مجتبی.ع. تیپ امام حسین.علیه السلام از اصفهان وتیپ الغدیر یزد.چون قایق جلویی بودم تا اخرجاده با تعداددیگری ازگروهان حزب الله مستقرشدیم .سنگربتونی عراقیها که مسلط برجزیره بود مانندصفحه مانیتور منطقه واطراف جاده رادید میزدم.شاید حدودصد شهید ومجروح کنار جاده دیده میشد.یکی ازبچه ها رگباری به دستش خورده بودپانسمانش کردم. دیگری ترکش ریزی به گردن وگلویش خورده بودتجربه امدادگری نداشتم دور گردنش را باندپیچی کردم باز خون باندولباسش را فرا گرفته بود.قایقی نبود که مجروحین به عقب بروند از بس اسکله ای که پیاده شدیم زیر آتش گرفته بود.حدود ساعت ۹ یه عراقی بازیرپوش چفیه ای دور سر می چرخاند.فریاد میزد.بچه ها فکر کردن ایرانیه درخواست کمک میکند.یه گروهی بسمتش رفتن تیربار عراقی آنهارا نقش زمین کرد. همینطوراز سنگر بتونی مشاهده می کردم ناگهان تانک عراقی بسمت مجروحین حرکت کرد و لاله های غرقه درخون زیر چرخهای تانک.خدایا چه می بینم.اینا کین.دیگه هیچ امیدی به برگشت نبود چون قایقی نبود اکثر فرماندهان غرقه درخون آرمیده بودن.هرکس از جایش بلند میشد تیر امانش نمیداد.کم کم  ایفا های عراقی پر از نیرو وارد جزیره شدن.یک خشاب بسمت انان درحالت تک تیربا آرامش شلیک کردم ازخدا التماس میکردم انتقام دوستانم را بگیرد.صحنه وصف ناپذیری بود.حدود ساعت یازده یکی از فرماندهان گردان بنام عباسعلی صادقیان از دور صدایم کرد.ازسنگربیرون امدم اول پرسید شعبانعلی مارا ندیدی گویا از شط علی با یک قایق امده بود دنبال بردارش.بعد گفت خودت را به قایق برسان قایق آخری است مگر دستور عقب نشینی را نشنیده ای. مجروحینی که بطرف قایق میرفتن تیر بارچی مجدد انها را هدف میگرفت.خلاصه باحسرت و آه   از شهدا درخون غلطیده راجا گذاشتیم چون کسی نبودکمک کندباچند مجروح خودم را به قایق رساندم.هواپیماهای ملخی روی آبراه ها ونیزارها قایق ها را هدف قرار میدادن. خلاصه باسختی حرکت کردیم هروقت هواپیما دیده میشد سکانچی قایق را لابلای نیزار میبرد.تا پل متحرک شط علی رسیدیم.عصرپنج شنبه بود ازگروهان فقط ۱۴ نفر سالم مانده بودن بقیه یا اسیر یا آسمانی شده بودن.چه شبی بود آنشب وچه دعای کمیلی با گریه وزاری درحسرت وفقدان دوستان.از دور منورهای منطقه دیده میشد انشب کسی شام نخورد.هرکسی نام دوستانش را میبرد صدای گریه بیشتر بگوش میرسید.فردای انروز جمعه هواپیماهای عراقی منطقه شطعلی را بمباران شیمیایی کردن بعداز بیست دقیقه لندکروزها امدن واز منطقه خارج شدیم.
نثار ارواح مطهرشهدای مظلوم عملیات بدر صلوات برمحمدوآل محمد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد