سلام و درود
علی اکبر قربانی
---------
اولین بار در جبهه
شب عید فطر بود سال ۱۳۶۱
سومین مرحله از عملیات رمضان
رمز عملیات یا مهدی ادرکنی
فرمانده گردان شهید گرامی عزیز
حدود ۲۰ نفر از جوانان بهابادی
من کمک آرپی جی زن بودم
۷ موشک آرپی جی
کوله امدادگر
یک قبضه اسلحه کلاش
جیب خشاب ۴ عدد خشاب
۲ عدد نارنجک
مسیر عملیات منطقه کوشک بطرف کانال پرورش ماهی بصره
مسیر عملیات رفت و برگشت ۶۰ کیلومتر
مدت زمان عملیات از ساعت ۹ شب تا ۷ صبح
ساعت ۱۲ شب به کانال پرورش ماهی رسیدیم خستگی راه و سنگینی کوله بار
نتیجه آن ۳ ساعت خواب در آنهمه سر و صدای توپخانه ها و وموشکهای چلچله ها بود
یادی از رزمنده سر افراز حسن قاسمی راننده آمبولانس که یک سرباز عراقی
میخواست ایشان را اسیر کنه ولی لطف خدا و درایت این عزیز باعث شد آن فرد عراقی اسیر بشه
ساعت ۱۱ شب بود در حین عملیات یک عراقی هیکل مند قوی دستها را بالا برد و
یادم هست که با موشک آرپی جی یکی از رزمندگان مورد استقبال قرار گرفت
تعدادی از همرزمان
شهید حاجی علی دهقان
شهید عباسعلی کارگر
دکتر موحدین
پاسدار حسین دهقانزاده
حقیر علی اکبر قربانی
پاسدار محمد عبداللهیان
پاسدار حسن حداد زاده
رزمنده محمد غفوری احمدآباد
رزمنده حسین آقا رضوی
مرحوم اصغر نفیسی
رزمنده حسن قاسمی و..
نتیجه عملیات اسارت ۲۱۰۰ نفر عراقی
سلام و درود بر همه ایثارگران
علی اکبر قربانی
------------
آخرین خاطرات شهید حبیب بن مظاهر زمان حاج شیخ علی دهقان
شب عملیات بود
آخرین مرحله عملیات رمضان
۲ شب بعد از عید فطر
چند نفر از این رزمندگان از بر و بجه های بهاباد بودیم
حاج علی دهقان
حسین دهقانزاده
دکتر موحدین
حقیر علی اکبر قربانی
شهید خدابخش کارگر
و جناب غفوری
و...در عکس ارسالی
ساعت ۹ شب عملیات شروع شد بیش از ۷۰۰ تانک را باید پشت سر میگذاشتیم تا به مثلثیها برسیم
بلاخره مثلثیها تسخیر شد
اذان صبح شد
حبیب بن مظاهر بر فراز تپه ای قرار گرفته إذا ن دلربایی گفت گویا نماز آخر اوست آخرین نمازی که حاجی علی با پوتین و لباس سربازی امام زمانش خواند
بعد از نماز به اتفاق هم به سنگر های عراقیها رفتیم و یک قابلمه تخم مرغ پخته شده جا مانده از مزدوران فراری را بین بچه ها تقسیم کردیم
جسم حاج علی پیش ما بود
ولی روح حاج علی با شهدا بود
تا اینکه حدود ساعت ۱۰ صبح پاتک دشمن فرا رسید ایثار گران با حمله تانکهای تی ۷۲ که برای اولین بار روسیه به عراق داده بود و موشک ار پی جی بر آنها اثر نمیکرد به وضع عجیبی شهید میشدند ولی افسوس از لحظه ای که ترکشی به شکم حاج علی اصابت کرد
چه اتفاق عجیبی
روح بلند حاج علی به ملکوت اعلی پیوست
این خاطره ادامه دارد