ادامه ی خاطره ی اعزام به جبهه 20 آذر ماه 64
نیروهایی که در قالب راهیان کربلا اعزام شده بودند سازماندهی شدند برای عملیات والفجر8. در اتوبوسی که ما بودیم بابا خلیل هم که از پیرمردهای تیپ الغدیر بود همراه ما بود. بابا خلیل قبلا هم در لشگر نجف اشرف هم با اکبر خبیری آنجا بودند و برای رزمنده ها شربت و چای درست میکردند و بابا خلیل تا اهواز با بچها شوخی میکرد و به آنها روحیه میداد. فامیل بابا خلیل هم فکر میکنم نیکبخت بود. اعزام های بسیج بهاباد هم به جبهه با دو ماشین انجام میگرفت. اگر نفرات اعزامی کم بودند و به 6 تا 7 نفر میرسیدند با لندوری که بسیج داشت به بافق یا یزد اعزام میشدند و از آنجا با رزمنده های دیگر به جبهه ها اعزام میشدند و اگر بیشتر بودند با مینی بوسی که آنموقع متعلق به بسیج بهاباد بود به جبهه اعزام میشدند که تصویر اعزام رزمنده ها با هر دوماشین از بهاباد را که خاطره انگیز است همراه خاطره گذاشته شده است تا یاد اعزام های آن دوران تازه شود.
خاطره از حسین عبداللهیان آن(علی)