حاج محمدعلی شیخ زاده
----------
باعرض سلام.دراولین اعزام تیرماه۶۳یکروزکه مادوتاازبچه بسیجی هادرواحدپشتیبانی مشغول حمل یخ به خط اول درمنطقه شلمچه بودیم.جاده خراب اهوازخرمشهررابایستی طی کنیم.تابستان گرمی بوددایم داخل ماشین بایستی چفیه راخیس کنیم.ماشین هم چون کانتینرداشت وپشت خاکریزدرجلوی دیدمستقیم دشمن بودیم سرتاسرش گلی بودراننده شکم بزرگی داشت وقدکوتاهی.گرمااذیتش میکردفرمان ماشین هم توشکمش بود.به مامی گفت شماگازبدیدمن فرمان میدم